اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دورى ابدى انسان را از رحمت الهى به دنبال دارد و مهم پایان عمر انسان است که آیا با ایمان مىمیرد یا بىایمان. یکى از درخواستها و دعاهاى اولیاى خدا، مسلمان مردن است.
حضرت یوسف از خداوند مىخواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» (یوسف، ۱۰۱) حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مىکنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (بقره، ۱۳۲) نمیرید مگر اینکه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ (بقره ـ ۱۶۱) خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ (بقره ـ ۱۶۲)
همانا کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها خواهد بود. (آنان براى) همیشه در آن (لعنت و دورى از رحمت پروردگار) باقى مىمانند، نه از عذابِ آنان کاسته مىشود و نه مهلت داده مىشوند.
آنها که کافر مىمیرند
در آیات گذشته، نتیجه کتمان حق را دیدیم، آیات مورد بحث در تکمیل آن ، اشاره به افراد کافرى مىکند که به لجاجت و کتمان و کفر و تکذیب حق تا هنگام مرگ ادامه مىدهند، نخست مىگوید:
” کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود” (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ).
این گروه نیز همانند کتمان کنندگان حق گرفتار لعن خدا و فرشتگان و مردم مىشوند، با این تفاوت که چون تا آخر عمر بر کفر، اصرار ورزیدهاند ، طبعاً راه بازگشتى بر ایشان باقى نمىماند.
سپس اضافه مىکند:” آنها جاودانه در این لعنت الهى و لعنت فرشتگان و مردم خواهند بود، بى آنکه عذاب خدا از آنها تخفیف یابد و یا مهلت و تاخیرى به آنها داده شود” (خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ).
با توجه به اینکه سعادت و بدبختى جهان دیگر نتیجه مستقیم اندوختههایى است که از این جهان با خود مىبریم، این حقیقت آشکار مىشود، زیرا کسى که بال و پر خود را با آتش کفر و دشمنى با حق سوخته مسلما در آن جهان قدرت پرواز ندارد، و سقوطش در” درکات دوزخ” حتمى است، و چون عالم دیگر جاى تحصیل وسیله نیست براى همیشه در چنین وضعى خواهد ماند
نکتهها:
۱- آیات متعددى از قرآن این نکته را روشن مىسازد که هر کس در حال کفر و دشمنى با حق از دنیا برود، هیچ گونه راه نجاتى براى او نیست، و باید هم چنین باشد، زیرا با توجه به اینکه سعادت و بدبختى جهان دیگر نتیجه مستقیم اندوختههایى است که از این جهان با خود مىبریم، این حقیقت آشکار مىشود، زیرا کسى که بال و پر خود را با آتش کفر و دشمنى با حق سوخته ، مسلماً در آن جهان قدرت پرواز ندارد، و سقوطش در” درکات دوزخ” حتمى است، و چون عالم دیگر جاى تحصیل وسیله نیست براى همیشه در چنین وضعى خواهد ماند.
این موضوع درست به آن مىماند که انسان بر اثر شهوترانی ها و هوس بازی ها از روى علم و عمد، چشم هاى خود را از دست بدهد و تا پایان عمر مجبور شود، نابینا بماند.
بدیهى است این سرنوشت مخصوص کافرانى است که از روى علم و عمد راه کفر و دشمنى با حق را بپیمایند.
مگر لعن خدا کافى نیست؟
در آیه فوق علاوه بر لعن خداوند، لعن همه لعن کنندگان نیز نثار افرادى شده بود که حق را کتمان مىکنند، در اینجا این سوال پیش مىآید که مگر لعن خدا به تنهایى کافى نیست؟
پاسخ این سوال روشن است، زیرا این در واقع یک نوع تاکید و ابراز تنفر و بیزارى همه جهانیان از افرادى است که مرتکب چنین گناه بزرگى مىشوند.
یکى از درخواستها و دعاهاى اولیاى خدا، مسلمان مردن است. حضرت یوسف از خداوند مىخواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً»، حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مىکنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»، نمیرید مگر اینکه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید
یک سوال دیگر اینکه در آیه، لعنت همهى مردم بر کفّار مطرح شده است، ولى ناگفته پیداست که بعضى از مردم، خودشان کافر یا دوست کافرند، پس لعنت همه مردم در آیه به چه معنا مىباشد؟
پاسخ: لعنت، در دنیا و آخرت مطرح است. کسانى که در دنیا دوست کفّار یا خود کافرند، در آخرت لعنت خواهند شد. «کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّهٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف، ۳۸) یکى از درخواستها و دعاهاى اولیاى خدا، مسلمان مردن است.
حضرت یوسف از خداوند مىخواهد که مسلمان بمیرد: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً» (یوسف، ۱۰۱) حضرت ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود سفارش مىکنند که «فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (بقره، ۱۳۲) نمیرید مگر اینکه مسلمان یعنى تسلیم پروردگار باشید.
پیامهای آیه:
۱ـ اصرار بر کفر و در حال کفر مردن، دورى ابدى انسان را از رحمت الهى به دنبال دارد. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ» ، «عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ»
۲ـ آنچه مهم است، پایان عمر انسان است که آیا با ایمان مىمیرد یا بىایمان. «ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ»
۳ـ تخفیف کیفر یا تأخیر آن، مربوط به دنیاست. در قیامت نه تخفیف است و نه تأخیر. «لا یُخَفَّفُ» ، «لا هُمْ یُنْظَرُونَ»