پاپو
تاریخ انتشار : 26 خرداد 1393 13:20

موضوع نوشته: صفحه نخست » مذهبی »


چهل حدیث گهربار از امام هادی (ع)

سخنان گهربار حضرت هادى(علیه السلام) مشتمل بر نکاتتربیتى فراوان است. از میان آن کلمات نورانى، چهل حدیث را برگزیدم که، هر کدامدر موضوع خود، مى تواند راهگشاى مشکلات و درسى حیاتبخش براى انسان هاى هدفدار و کمال جو باشد.

امید است که این مجموعه، مورد استفاده شیفتگان مکتب حضرتش قرارگیرد.

قالَ الاِْمامُ الْهادى(علیه السلام)

۱-     جبران نقص 

لِبَعْضِ مَوالیهِ: عاتِبْ فُلانًا وَ قُلْ لَهُ: إِنَّاللّهَ إِذا أَرادَ بِعَبْد خَیْرًا إِذا عُوتِبَ قَبِلَ:

امام علىالنّقى(علیه السلام) به یکى از دوستانش فرمود:فلانى را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده اى خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد. {و در صدد جبران نقص خودبرآید.}

جایگاه اجابت دعا 

إِنَّ لِلّهِ بِقاعًا یُحِبُّ أَنْ یُدْعى فیهافَیَسْتَجیبَ لِمَنْ دَعاهُ وَ الْحَیْرُ مِنْها:

همانا براى خداوند بقعه هایىاست که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعاى دعاکننده را به اجابت رساند،و حائر حسین(علیه السلام)یکى از آنهاست.

-۳      خداترسى 

مَنِ اتَّقَى اللّهَیُتَّقى، وَ مَنْ أَطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ أَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِسَخَطَ الَمخْلُوقینَ. وَ مَنْ أَسْخَطَ الْخالِقَ فَلْیَیْقَنَ أَنْ یَحِلَّ بِهِسَخَطُ الَْمخْلُوقینَ: هر کس از خدا بترسد، مردم از او بترسند، و هر که خدارا اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هر که مطیع آفریدگار باشد، باکى از خشم آفریدگانندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچارمى شود.

۴– اطاعت خیرخواه 

مَنْ جَمَعَ لَکَ وُدَّهُ وَ رَأْیَهُ فَاجْمَعْلَهُ طاعَتَکَ: 

هر که دوستى و نظر نهایى اش را براى تو همه جانبه گرداند، طاعتترا براى او همه جانبه گردان.

۵- اوصاف پروردگار

إِنَّ اللّهَ لا یُوصَفُإِلاّ بِما وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ أَنّى یُوصَفُ الَّذى تَعْجِزُ الْحَواسُّأَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَْوْهامُ أَنْ تَنالَهُ وَ الْخَطَراتُ أَنْ تَحُدَّهُ وَالاَْبْصارُ عَنِ الاِْحاطَهِ بِهِ. نَأى فى قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فى نَأْیِهِ،کَیَّفَ الْکَیْفَ بِغَیْرِ أَنْ یُقالَ: کَیْفَ، وَ أَیَّنَ الاَْیْنَ بِلا أَنْیُقالَ: أَیْنَ، هُوَ مُنْقَطِعُ الْکَیْفِیَّهِ وَ الاَْیْنِیَّهِ، أَلْواحِدُالاَْحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ: 

به راستى که خدا، جزبدانچه خودش را وصف کرده، وصف نشود.
کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، وتصورّات به کُنه او پى نبرند، و در دیده ها نگنجد؟ او با همه نزدیکىاش دور است و باهمه دورى اش نزدیک. کیفیّت و چگونگى را پدید کرده، بدون این که خود کیفیّت و چگونگىداشته باشد. مکان را آفریده بدون این که خود مکانى داشته باشد. او از چگونگى و مکانبر کنار است. یکتاى یکتاست، شکوهش بزرگ و نام هایش پاکیزه است.

۶- اثر بخشخداست، نه روزگار 

لا تَعْدُ وَ لا تَجْعَلْ لِلاَْیّامِ صُنْعًا فىحُکْمِاللّهِ: 

از حدّ خود تجاوز نکن و براى روزگار هیچ اثرى در حکم خدا قرارنده.

۷- نتیجه بى اعتنایى به مکر خدا 

مَنْ أَمِنَ مَکْرَ اللّهِ وَ أَلیمَأَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتّى یَحِلَّ بِهِ قَضاؤُهُ وَ نافِذُ أَمْرِهِ، وَ مَنْ کانَعَلى بَیِّنَه مِنْ رَبِّهِ هانَتْ عَلَیْهِ مَصائِبُ الدُّنْیا وَ لَوْ قُرِضَ وَنُشِرَ: 

هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده زِیَد، تکبّر پیشه کند تاقضاى خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خداپرستى، محکم و استوارباشد، مصائب دنیا بر وى سبک آید و اگر چه مقراض شود و ریز ریز گردد.

۸- تقیّه 

لَوْ قُلْتُ إِنَّ تارِکَ التَّقِیَّهِ کَتارِکِ الصَّلوهِ لَکُنْتُصادِقًا: 

اگر بگویم کسى که تقیّه را ترک کند مانند کسى است که نماز را ترککرده، هر آینه راست گفته ام.

۹- شکر و شاکر 

الشّاکِرُ أَسْعَدُ بِالشُّکْرِمِنْهُ بِالنِّعْمَهِ الَّتى أَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لاَِنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَالشُّکْرُ نِعَمٌ وَ عُقْبى: 

شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمندتر است تا بهسبب نعمتى که باعث شکر شده است. زیرا نعمت، کالاى دنیاست و شکرگزارى، نعمتِ دنیا وآخرت است.

۱۰- دنیا جایگاه آزمایش 

إِنَّ اللّهَ جَعَلَ الدُّنْیا دارَبَلْوى وَ الاْخِرَهَ دارَ عُقبى وَ جَعَلَ بَلْوَى الدُّنْیا لِثَوابِ الاْخِرَهِسَبَبًا وَ ثَوابَ الاْخِرَهِ مِنْ بَلْوَى الدُّنْیا عِوَضًا: 

همانا کهخداوند دنیا را سراى امتحان و آزمایش ساخته و آخرت را سراى رسیدگى قرار داده است، وبلاى دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلاى دنیا قرار داده است.

۱۱- ستمکار بردبار 

إِنَّ الظّالِمَ الْحالِمَ یَکادُ أَنْ یُعْفى عَلَیْهِبِحِلْمِهِ. وَ إِنَّ الُْمحِقَّ السَّفیهَ یَکادُ أَنْ یُطْفِىءَ نُورَ حَقِّهِبِسَفْهِهِ: 

به راستى ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردبارى خود ازستمش گذشت شود و حقدار نابخرد، بسا که به سفاهت خود، نور حقِّ خویش را خاموشکند

۱۲- آدم بى شخصیّت 

مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْشَرَّهُ: 

کسى که خود را پست شمارد، از شرّ او در امان مباش.

۱۳-جایگاه سود و زیان 

أَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَآخَرُونَ: 

دنیا بازارى است که گروهى در آن سود برند و دسته اى زیانببینند.

۱۴-حسد و خودخواهى 

أَلْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُجالِبُ الْمَقْتِ، وَ الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إِلَى الْغَمْطِوَ الْجَهْلِ، وَ الْبُخْلُ أَذَمُّ الاَْخْلاقِ وَ الطَّمَعُ سَجِیَّهٌسَیِّئَهٌ:

حسد نیکوییها را نابود سازد، و دروغ، دشمنى آوَرَد، و خودپسندىمانع از طلب دانش و خواهنده خوارى و جهل گردد، و بخل ناپسندیده ترین خُلق و خوىاست، و طمع خصلتى ناروا و ناشایست است.

۱۵- پرهیز از تملّق 

قالَأَبُوالْحَسَنِالثّالِثِ(علیه السلام) لِرَجُل وَ قَدْ أَکْثَرَ مِنْ إِفْراطِالثَّناءِ عَلَیْهِ: أَقْبِلْ عَلى شَأْنِکَ، فَإِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُعَلَى الظِّنَّهِ وَ إِذا حَلَلْتَ مِنْ أَخیکَ فى مَحَلِّ الثِّقَهِ، فَاعْدِلْعَنِ الْمَلَقِ إِلى حُسْنِ النِّیَّهِ: 

امام هادى(علیه السلام) به کسى که درستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند: از این کار خوددارى کن که تملّقِ بسیار،بدگمانى به بار مى آورد و اگر اعتماد برادر مؤمنت از تو سلب شد از تملّق او دستبردار و حسن نیّت نشان ده.

۱۶-جایگاه حُسنِ ظنّ و سوءظنّ 

إِذا کانَ زَمانُالْعَدْلِ فیهِ أَغْلَبَ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أَنْ یَظُنَّ بِأَحَد سُوءً حَتّىیَعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ، وَ إِذا کانَ الْجَوْرُ أَغْلَبَ فیهِ مِنَ الْعَدْلِفَلَیْسَ لاَِحَد أَنْ یَظُنَّ بِأَحَد خَیْرًا ما لَمْ یَعْلَمْ ذلِکَمِنْهُ: 

هر گاه در زمانه اى عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانى به دیگرى حراماست، مگر آن که [ آدمى ] بدى از کسى ببیند. و هر گاه در زمانهاى ظلم بیش از عدلباشد، تا وقتى که [آدمى] خیرى از کسى نبیند، نباید به او خوشبین باشد.

۱۷- بهتراز نیکى و زیباتر از زیبایى 

خَیْرٌ مِنَ الخَیْرِ فاعِلُهُ، وَ أَجْمَلُ مِنَالْجَمیلِ قائِلُهُ، وَ أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَّرِّجالِبُهُ، وَ أَهْوَلُ مِنَ الْهَوْلِ راکِبُهُ: 

بهتر از نیکى، نیکوکار است، وزیباتر از زیبایى، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدى، عاملآن است، و وحشتناکتر از وحشت، آورنده آن است.

 

۱۸-توقّع بیجا 

لا تَطْلُبِالصَّفا مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ، وَ لاَالْوَفاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ بِهِ، وَ لاَالنُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إِلَیْهِ، فَإِنَّما قَلْبُ غَیْرِکَکَقَلْبِکَ لَهُ: 

از کسى که براو خشم گرفته اى ، صفا و صمیمیّت مخواه و از کسىکه به وى خیانت کرده اى ، وفا مطلب و از کسى که به او بدبین شده اى ، انتظارخیرخواهى نداشته باش، که دل دیگران براى تو همچون دل تو براى آنهاست.

۱۹- برداشتنیکو از نعمتها 

أَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ الَْتمِسُواالزِّیادَهَ فیها بِالشُّکْرِ عَلَیْها، وَ اعْلَمُوا أَنَّ النَّفْسَ أَقْبَلُشَىْء لِما أَعْطَیْتَ وَ أَمْنَعُ شَىْء لِما مَنَعْتَ: 

نعمت ها را با برداشتخوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزارى افزون کنید، و بدانید که نفس آدمىرو آورنده ترین چیز است به آنچه به او بدهى و بازدارنده ترین چیز است از آنچه که ازاو بازدارى.

۲۰-خشم به زیردستان 

أَلْغَضَبُ عَلى مَنْ تَمْلِکُلُؤْمٌ: 

خشم بر زیردستان از پستى است.

۲۱-عاقّ والدین  

أَلْعُقوقُثَکْلُ مَنْ لَمْ یَثْکَلْ: 

نافرمانى فرزند از پدر و مادر، داغِ داغ نادیدگاناست.

۲۲-تأثیر صله رحم در ازیاد عمر 

إِنَّ الرَّجُلَ لَیَکُونَ قَدْ بَقِىَمِنْ أَجَلِهِ ثَلاثُونَ سَنَهً فَیَکُونُ وُصُولاً لِقَرابَتِهِ وُصُولاًلِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَهً وَ ثَلاثینَ سَنَهً، وَ إِنَّهُلَیَکُونَ قَدْ بَقِىَ مِنْ أَجَلِهِ ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ سَنَهً فَیَکُونُ عاقًّالِقَرابَتِهِ قاطِعًا لِرَحِمِهِ، فَیَجْعَلُهَا اللّهُ ثَلاثَ سِنینَ: 

چه بساشخصى که مدّت عمرش مثلاً سى سال مقدّر شده باشد به خاطر صله رحم و پیوند باخویشاوندانش، خداوند عمرش را به ۳۳ سال برساند. و چه بسا کسى که مدّت عمرش ۳۳ سالمقدّر شده باشد، به خاطر آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سالبرساند.

۲۳-نتیجه عاقّ والدین 

أَلْعُقُوقُ یُعَقِّبُ الْقِلَّهَ وَ یُؤَدّىإِلَى الذِّلَّهِ: 

نارضایتى پدر و مادر، کمىِ روزى را به دنبال دارد و آدمى رابه ذلّت مى کشاند.

۲۴-بى طاقتى در مصیبت 

أَلْمُصیبَهُ لِلصّابِرِ واحِدَهٌ وَلِلْجازِعِ إِثْنانِ: 

مصیبت براى صابر یکى است و براى کسى که بى طاقتى مى کنددوتاست.

۲۵-همراهان دنیا و آخرت 

أَلنّاسُ فِى الدُّنْیا بِالاَْمْوالِ وَفِى الاْخِرَهِ بالاَْعْمالِ: 

مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشانهستند. 

۲۶-شوخى بیهوده 

أَلْهَزْلُ فَکاهَهُ السُّفَهاءِ وَ صَناعَهُالْجُهّالِ: 

مسخرگى، تفریح سفیهان و کار جاهلان است.

۲۷-زمان جاندادن 

أُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ أَهْلِکَ، وَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ وَلاحَبیبٌ یَنْفَعُکَ: 

وقت جان دادنت نزد خانواده ات را به یاد آر که در آنهنگام طبیبى جلوگیر مرگت و دوستى نفع رسانت نباشد.

۲۸-نتیجهجدال 

أَلْمِراءُ یُفْسِدُ الْصِّداقَهَ القَدیمَهَ وَ یُحَلِّلُ الْعُقْدَهَالْوَثیقَهَ وَ أَقَلُّ ما فیهِ أَنْ تَکُونَ فیهِالْمُغالَبَهُ وَ الْمُغالَبَهُأُسُّ أَسْبابِ الْقَطیعَهِ: 

جدال، دوستى قدیمى را تباه مىکند و پیوندِ اعتمادرا مى گشاید و کمترین چیزى که در آن است غلبه بر دیگرى است، که آن هم سبب جدایىمى شود.

۲۹-حکمت ناپذیرى دل فاسد 

أَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِالْفاسِدَهِ: 

حکمت، اثرى در دلهاى فاسد نمى گذارد.

۳۰-درک لذّت درقِلَّت 

أَلسَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِالطَّعامِ: 

شب بیدارى، سبب لذّتبخشى خواب، و گرسنگى سبب خوش خوراکى در طعامناب است. 

۳۱-اسیر زبان 

راکِبُ الْحَرُونِ أَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الْجاهِلُأَسیرُ لِسانِهِ: 

کسى که بر اسب سرکش، سوار است، اسیر هواى نفس خویش، و نادان،اسیر زبان خویش است.

۳۲-تصمیم قاطع 

أُذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْریطِ بِأَخْذِتَقْدیمِ الْحَزْمِ: 

افسوسِ کوتاهى در انجام کار را با گرفتن تصمیم قاطع جبرانکن.

۳۳-خشم و کینه توزى 

أَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ، وَ الْعِتابُخَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ: 

خشم و تندى، کلیدِ گرانبارى است و خشم، بهتر از کینهتوزى است. 

۳۴-ظهور مقدَّرات 

أَلْمَقادیرُ تَریکَ ما لا یَخْطُرُبِبالِکَ: 

مقدَّرات چیزهایى را بر تو نمایان مى سازد که به فکرت خطور نکردهاست.

۳۵-خود خواهان مغضوب 

مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَعَلَیْهِ: 

هر که از خود راضى باشد، خشمگیران بر او زیاد خواهند بود.

۳۶-تباهى فقر 

أَلْفَقْرُ شَرَهُ النَّفْسِ وَ شِدَّهُ الْقُنُوطِ: 

فقر، مایهآزمندىِ نفس و سببِ ناامیدى زیاد است.

۳۷-راه پرستش 

لَوْ سَلَکَ النّاسُوادِیًا شُعَبًا لَسَلَکْتُ وادِىَ رَجُل عَبَدَاللّهَ وَحْدَهُ خالِصًا: 

اگرمردم به راه هاى گوناگونى روند، من به راه کسى که تنها خدا را خالصانه مى پرستدخواهم رفت.

۳۸-آثار گوشتخوارى 

مَنْ تَرَکَ اللَّحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًاساءَ خُلْقُهُ وَ مَنْ أَکَلَ اللَّحْمَ أَرْبَعینَ صَباحًا ساءَخُلْقُهُ: 

کسى که چهل روز گوشت نخورد بد خُلقى پیدا کند، و کسى که چهل روز پىدر پى نیز گوشت خورد اخلاقش بد شود.

۳۹-یگانگى خدا 

لَمْ یَزَلِ اللّهُوَحْدَهُ لا شَىءَ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعًا وَ اخْتارَ لِنَفْسِهِأَحْسَنَ الاَْسْماء: 

خداوند از ازل تنها بود و چیزى با او نبود، سپس اشیاءرا به صورت نوظهور آفرید و براى خودش بهترین نام ها را برگزید.

۴۰-فروتنى 

أَلتَّواضُعُ أَنْ تُعْطِىَ النّاسَ ما تُحِبُّ أَنْتُعْطاهُ: 

فروتنى آن است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو چنانباشند.

 

نظرات کاربران

تعداد نظرات ۰

ارسال نظر

مطالب شابه مطلب فوق

لوگو اسپانسر


کلیه حقوق مادی و معنوی برای وب سایت پاپو محفوظ میباشد