پاپو
تاریخ انتشار : 04 مرداد 1393 21:11

موضوع نوشته: صفحه نخست » مذهبی »


تفاوت ” الهامات الهى” با ” وسوسه‏ هاى شیطانى”

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعیف شد، وسوسه‏هاى شیطان را همچون فرمان مولا مى‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» (نحل، ۱۰۰) و گرنه اولیاى خدا، در مرحله‏اى هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» (حجر، ۴۲)

إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ( بقره ـ ۱۶۹)

همانا (شیطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و اینکه بر خداوند چیزهایى بگویید که به آن آگاه نیستید.

این آیه دلیل روشنى است بر دشمنى سرسختانه شیطان که جز بدبختى و شقاوت انسان هدفى ندارد.

مى‏گوید:” او شما را فقط به انواع بدی ها و زشتی ها دستور مى‏دهد” (إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ).

” و نیز شما را وادار مى‏کند که به خدا افترا ببندید، و چیزهایى را که نمى‏دانید به او نسبت دهید” (وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ).

بنابراین برنامه‏ هاى شیطانى در این سه امر خلاصه مى‏شود:” بدی ها” و ” زشتی ها” و ” گفتن سخنان ناروا و بى مدرک در برابر ذات پاک پروردگار”.

” فحشاء ” از ماده ” فحش ” به معنى هر کارى است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت” فاحش” به خود بگیرد، بنابراین شامل تمامى منکرات و قبائح واضح و آشکار مى‏گردد، اما اینکه مى‏بینیم این لفظ امروز در مورد اعمال منافى عفت یا در مورد گناهانى که حد شرعى دارد به کار مى‏رود در واقع از قبیل استعمال لفظ ” کلى” در بعضى از مصادیق آن است.

جمله تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ممکن است اشاره به تحریم پاره‏اى از غذاهاى حلال باشد، که اعراب در جاهلیت به خدا نسبت مى‏دادند، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ رسوبات این طرز تفکر در میان جمعى از تازه مسلمانان باقى مانده بود (تفسیر المیزان جلد ۱ صفحه ۴۲۵) و یا معنى وسیع ترى دارد که نسبت دادن شریک و شبیه به خدا را نیز شامل مى‏شود.

به هر حال، این جمله اشاره به آن است که این گونه کارها حد اقل قول بدون علم است آن هم در برابر خداوند بزرگ و این کارى است که با هیچ منطق و عقل و خردى سازگار نمى‏باشد.
وسوسه‏هاى شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش، احساس تاریکى، ناراحتى و سنگینى در خود مى‏کند و اگر تمایلات او طورى تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس براى او پیدا نشود بعد از انجام عمل براى او دست مى‏دهد، این است فرق بین الهامات شیطانى و الهامات الهى

اصولاً اگر مردم مقید باشند که هر سخنى را مى‏گویند متکى به یک مدرک قطعى بوده باشد، بسیارى از نابسامانی ها و بدبختی ها از جامعه بشرى بر چیده مى‏شود.

در واقع تمام خرافات در ادیان و مذاهب الهى از همین رهگذر به وسیله افراد بى منطق نفوذ کرده است، و قسمت مهمى از انحرافات عقیدتى و عملى به خاطر عدم رعایت همین اصل اساسى است و لذا این کار- در برابر بدی ها و زشتی ها- یک عنوان مستقل از خطوات شیطانى را در آیه فوق به خود اختصاص مى‏دهد.

چگونگى وسوسه شیطان‏

اینکه آیه مى‏گوید:” شیطان به شما امر مى‏کند که به سوى بدی ها و فحشاء بروید” مسلّماً مراد از” امر” همان وسوسه‏هاى شیطان است، چون ما به هنگام انجام بدی ها هیچ گونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمى‏کنیم و کوشش شیطان براى گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست.

همانطور که از واژه ” وسوسه” هم استفاده مى‏شود تأثیر شیطان در وجود انسان یک نوع تأثیر خفى و ناآگاه است که در بعضى از آیات از آن تعبیر به ” ایحاء” شده است در آیه ۱۲۱ سوره انعام مى‏خوانیم:” وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِیائِهِمْ”:

” شیاطین به دوستان خود و کسانى که آماده پذیرش دستورات آنها هستند وحى مى‏کنند!

همانطورى که مى‏دانیم” وحى” در اصل همان صداى مخفى و مرموز و احیاناً تأثیرهاى ناآگاهانه است.

منتهى انسان به خوبى مى‏تواند” الهامات الهى” را از” وسوسه‏هاى شیطانى” تشخیص دهد زیرا علامت روشنى براى تشخیص آن وجود دارد و آن اینکه: الهامات الهى چون با فطرت پاک انسان، و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگامى که در قلب پیدا مى‏شود یک حالت انبساط و نشاط به او دست مى‏دهد.

در حالى که وسوسه‏هاى شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش، احساس تاریکى، ناراحتى و سنگینى در خود مى‏کند و اگر تمایلات او طورى تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس براى او پیدا نشود بعد از انجام عمل براى او دست مى‏دهد، این است فرق بین الهامات شیطانى و الهامات الهى.
” فحشاء” از ماده” فحش” به معنى هر کارى است که از حد اعتدال خارج گردد و صورت” فاحش” به خود بگیرد، بنا بر این شامل تمامى منکرات و قبائح واضح و آشکار مى‏گردد

در تفسیر روح البیان آمده است که شیطان در وسوسه‏ى خود، مراحلى را طى مى‏کند: ابتدا به کفر دعوت مى‏نماید. اگر موفق نشد، به بدعت، اگر موفق نشد، به گناهان کبیره، اگر موفق نشد به گناهان صغیره، اگر موفق نشد، به کارهاى مباح به جاى عبادات و اگر باز هم موفق نشد، به عباداتى دعوت مى‏کند که پایین‏تر است، تا شخص از مرحله بالاتر باز بماند.

فرمان شیطان، همان وسوسه‏هاى اوست. نه آنکه از انسان سلب اختیار کند تا انسان مجبور به گناه شود.

تأثیر فرمان شیطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعیف شد، وسوسه‏هاى شیطان را همچون فرمان مولا مى‏پذیرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» (نحل، ۱۰۰) و گرنه اولیاى خدا، در مرحله‏اى هستند که شیطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ» (حجر، ۴۲)

پیام‏های آیه:

۱ـ نشانه‏ى دشمنى شیطان، وسوسه براى انجام فحشا و افترا به خداوند است. «عَدُوٌّ مُبِینٌ إِنَّما یَأْمُرُکُمْ»

۲ـ شیطان، هم دستور به گناه مى‏دهد، هم راه توجیه آن را نشان مى‏دهد. فرمان به سوء و فحشا، همان دستور به گناه و فرمان افترا بستن به خدا، دستور به توجیه گناه است. «یَأْمُرُکُمْ» ، «وَ أَنْ تَقُولُوا»

۳ـ اظهار نظر درباره احکام دین و فتوى دادن بدون علم، حرام است. «أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

۴ـ حتّى در مقام تردید و شک، نباید چیزى را به خداوند نسبت داد، تا چه رسد به مواردى که بدانیم آن حرف و سخن از خدا نیست. بنابراین باید در تفسیر قرآن و بیان احکام دقّت کرد. «وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

آمنه اسفندیاری

نظرات کاربران

تعداد نظرات ۰

ارسال نظر

مطالب شابه مطلب فوق

لوگو اسپانسر


کلیه حقوق مادی و معنوی برای وب سایت پاپو محفوظ میباشد