20bad8231d08a8a097e7de91de714b3d

بخشش و گذشت حقیقی به آسانی محقق نمی شود، چرا که فرآیند بخشیدن معمولا پس از فائق آمدن بر ضربه روحی وارده و فروکش کردن نسبی خشم و دلشکستگی اولیه آغاز می شود. بخشایندگی عبارت است از رها کردن احساس آزردگی و خصومت با خطاکار و توجه کمتر به ماجراجویی که موجب رنجش شده و بخش قابل ملاحظه ای از وقت فرد رنجیده را به خود مشغول داشته است. زمانی می توان گفت عفو و بخشایش حقیقتا صورت گرفته که فرد آسیب دیده، رشته زندگی را از نو به دست گیرد و به شیوه ای سالم و سازنده، حرکت به پیش را آغاز کند.فرد با بخشش در حقیقت بلند نظری زیادی از خود نشان می دهد، البته ممکن است در ضمن آن احساس کند به او به شدت بی احترامی شده است، اما تلاش همزمان برای درک انگیزه خطاکار و بررسی اینکه انگیزه او تا چه حد از نامقبول بودن رفتارش می کاهد، عمل بزرگوارانه ای است. با این اقدام شجاعانه و احترام برانگیز نشان می دهد که قادر به حل مساله هست. هیچ کس نمی تواند ما را به اصرار به بخشیدن فردی وادارد که با ما بدرفتاری کرده، اما به خاطر آسایش و سلامتی خودمان عاقلانه نیست که کماکان عصبانی و برآشفته بمانیم و به خطاکار اجازه دهیم به رنجاندن و عذاب دادن ما ادامه دهد.

مصمم برای بخشیدن

بخشایش حقیقی به آسانی محقق نمی شود. فرآیند بخشایش معمولا پس از فائق آمدن بر ضربه روحی وارده و فروکش کردن نسبی خشم و دلشکستگی اولیه آغاز می شود، یا احتمالا پس از زمانی که قربانی کنارآمدن با آن احساسات را یاد گرفت و توانست آنها را با استفاده از شیوه هایی مهار کند. وقتی کسی می گوید که فردی را خواهد بخشید، معنی واقعی کلامش این است که مایل است او را ببخشد. او به این ترتیب خود را ملزم به برداشتن اولین قدم برای طی کردن فرآیند بخشایش می کند. به عبارتی می توان گفت احساس و طرز تلقی قربانی دچار تحول شده است. در این حالت قربانی به این نتیجه می رسد غالبا هم به صورت ناگهانی که ادامه وضعیت فعلی هیچ نفعی برایش ندارد و چه بسا که بگوید خطاکار را بخشیده است. با این حال اقرار زبانی به بخشیدن به معنای تحقق قطعی بخشش نیست.

انگیزه ای برای بخشیدن

احساس گناه محرک بی نظیری است. وقتی در موردی احساس گناه می کنیم این احساس از درون ما را می خورد و سوهان روحی است که آن قدر تحریکمان می کند، تا فکری برایش بکنیم. داشتن نوعی احساس گناه در مورد قصور طولانی ما در بخشیدن اگر چه باید اذعان کرد که احتمالا بسیار ضعیف خواهد بود اما نقش مهمی در تداوم تلاش بزرگوارانه مان برای بخشیدن طرف مقابل دارد.در این مرحله به یاد آوردن وضعیت هایی که در آنها نقش خطاکار را داشته و بخشیده شده اید، بسیار سودمند است همه ما می توانیم وقایعی از این دست احتمالا مربوط به دوران کودکی مان را به یاد بیاوریم. اعتراف به این حقیقت که در گذشته موجب رنجش دیگران شده اید.تمرین بسیار فروتنانه ای است.

خطا کاران نیازمند بخشایش

برای اکثریت ما،بخشیده شدن احساس آرامشی بی حد و حساب و احساس امتنان نسبت به شخصی که ما را بخشیده است به همراه دارد که بسیار دلنشین است. این آرامشی که احساس می کنیم به ما می فهماند که ما هم، در مقام خطا کار رنج برده ایم. تا قبل از رسیدن به این مرحله، باور رایج میان قربانی ها این است که آنها تنها کسانی هستند که در جریان آن واقعه رنج می برند، حال آنکه در اکثر موارد خطاکار نیز در رنج و عذاب است. خطاکار بر حسب چگونگی تعبیرش از وضعیت، ممکن است احساس گناه، رنجیدگی یا ستمدیدگی کند و یا خود را آماج سوء تفاهم بداند. گرچه این همیشه و در همه موارد صدق نمی کند اما چنین نیست که خطاکار از وضعیت پیش آمده رضایت داشته باشد. خطاکار حتی اگر یکدنده تر ازآن باشد که خود اعتراف کند نیاز به بخشیدن دارد.

عذرخواهی لازم است؟

غالبا این سوال پیش می آید که قبل از بخشایش نیازی به اعتراف به گناه و معذرت خواهی از جانب خطاکار هست یا نه؟ در یک دنیای ایده آل، افراد خاطی به گناه خود اعتراف می کنند، پوزش می خواهند و آن گاه بخشیده می شوند. بخشش در هر حال مزایای زیادی دارد، حتی در مواردی که اقرار و عذرخواهی خطاکار را در پی نداشته باشد. اگر چه خودداری از اعتراف و طلب پوزش، احیای روابط عادی با خطاکار را تا حدودی دشوارتر می کند اما این کار عملی است.برای بسیاری از افراد عذرخواهی به خاطر کاری که انجام داده اند به غایت دشوار است به این دلیل ساده که یا بیش از حد یکدنده اند یا آن قدر اعتماد به نفس ندارند که فشار حاصل از اعتراف به خطا و اظهار تاسف را تحمل کنند. درست همان گونه که بخشیدن کسی نیازبه شهامت دارد اعتراف به خطا نیز دل و جرات می خواهد. این کار نیز به منزله تصدیق این واقعیت است که شما هم درست مانند دیگرانی که مرتکب اشتباه می شوند، جایز الخطا هستید.عذرخواهی می تواند علامتی برای بسته شدن پرونده آن ماجرا باشد و به طرفین این امکان را بدهد که به دنبال زندگی عادی خود بروند. عذرخواهی قلم بطلان روی آنچه رخ داده است نمی کشد. تا حدودی به متعادل تر شدن روابط میان دو طرف کمک می کند.عده ای می گویند با طی کردن فرآیند بخشش، در مورد رفتار خود به نوعی درون بینی دست می یابند و نهایتا بیشتر احساس اعتماد به نفس می کنند. خیلی ها به کلی و عمیقا تغییر کرده اند به خصوص در مواردی که بخشیدن یک خطای بزرگ مطرح بوده است. این عده می گویند که نظرشان نسبت به زندگی تا حدودی دگرگون شده؛ آرام تر و منطقی تر شده اند و در صورت مواجهه با وضعیت های مشابه کمتر دچار خشم و برآشفتگی خواهند شد.